به گزارش قدس آنلاین، ظهور ویروسی منحوس به نام کرونا اگر چه تبعات جسمی و جانی بسیاری برای تمام مردم به دنبال داشت؛ اما چالشهای روانی آن کمتر از دیگر تبعات دیگرش نبود، چالشهایی که سالها میتواند سلامت روانی و اجتماعی جامعه را به خطر بیاندازد. در همین راستا به منظور بررسی ابعاد سلامت و روان مردم در پساکرونا با سید حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران به گفتوگو نشستهایم.متن ذیل حاصل این گفتوگو است:
۲۵درصد مردم با یک اختلال روانی روبرو هستند
کرونا چه پیامدهایی برای جامعه به دنبال داشت؟
هر بحرانی که در هر جامعه اتفاق می افتد، طبیعتاً پیامدهایی دارد اما این پیامدها بسته به نوع بحران،گستردگی بحران، طول بحران و تأثیراتی که روی گروههای مختلف دارد میتواند متفاوت باشد. بحران کرونا نیز یکی از آن بحرانهایی بود که وجه مشخصه آن یک بحران بهداشتی است؛ اما عوارض و تبعات مختلفی در حوزه های اجتماعی، فرهنگی سیاسی و اقتصادی به دنبال داشته است.
در واقع ما نمیتوانیم بگوییم یک بحران بهداشتی با این ویژگی که تمامی ابعاد زندگی مردم را در تمامی جوامع تحت شعاع قرار داده صرفاً از منظر بهداشتی بررسی کنیم. تبعاً هر چه میزان تواناییها، آمادگیها و تجربه و مهارت بیشتر باشد سازمان دهی قویتر و پیامدهای منفی کمتر است البته عکس آن هم صادق است.
افزایش تنشهای میان خانواده در میانه اپیدمی کرونا
لطفا به موضوع روابط اجتماعی و درون خانوادگی مردم پیش از شیوع بحران کرونا بپردازید.
ما پیش از ورود به اپیدمی کرونا نیز حال اجتماعی مطلوبی نداشتیم، نه در درون خانواده، نه در اجتماع، نه وضعیت آسیب ها، نه جرائم، نه سلامت روان، به طوریکه براساس آماری که مسئولان وزارت بهداشت چند سال پیش ارائه کردند، ۲۳ تا ۲۵ درصد از مردم حداقل با یک اختلال روبرو هستند.
در درون خانواده با اتفاقاتی در حوزه ازدواج، طلاق، خشونتهای خانگی و اجتماعی و اعتیاد روبهرو بودیم، این اولویت بندیها پیش از ایام کرونا بود؛ اما این ویروس توانسته این مشکلات را مشهودتر کند و به آنها دامن بزند.
حقیقتاً اگر بخواهم به وضعیتی که در حوزه آسیبهای اجتماعی داریم اشاره کنم باید بگویم در دوران کرونا نه تنها حال و روز اقتصاد در ایران بدتر شد، بلکه در دنیا نیز این اتفاق افتاد، طبیعتاً وضعیت نامناسب اقتصادی، حوزه اجتماعی را تحت تأثیر خود قرار داد. ما با مشکلات بسیاری در درون خانوادهها مانند خشونتهای خانگی، پناه بردن به مواد مخدر برای فرار از شرایط و افزایش تنش ها روبهرو شدیم؛ اما مشکلات ما در حوزه اجتماعی در دوران پساکرونا بیشتر خود را نشان خواهد داد.
اضطراب ۲۰ درصدی مردم از شنیدن خبر«مرگهای کرونایی»
رفتار مردم پس از کرونا چگونه خواهد بود، به تعبیر دیگر شما اوضاع در پساکرونا را چگونه ترسیم میکنید؟
این آثار در رفتار کودکان و شیوه زندگی آنها، در سلامت روان، در کیفیت سالمندان، در روابط اجتماعی، سبک زندگی و روابط عاطفی درون خانواده تحت الشعاع قرار گرفت. یک مسأله بسیار مهم این است که کرونا کاری کرد که بچه های ما دست به گوشی شوند، آن هم به واسطه آموزشهایی که لازم بود و طبیعتاً عوارض این شرایط بیشتر خود را نشان میدهد، کودکانی که باید در این ایام در مدارس حضور پیدا میکردند، مشارکت را فرا میگرفتند، هیجانات خود را تخلیه میکردند، ناسازگاری و حل مساله را در عمل یاد میگرفتند، همه اینها در ایام کرونا تحت تأثیر قرار گرفتند.
درباره آسیبهای پس ازکرونا تاکنون هیچ سنجشی صورت نگرفته است؛ اما اخیراً ۲ پژوهش ازسوی انجمن ما صورت گرفته که در دو مقطع زمانی انجام شده است، در این پژوهش ۲۰ درصد مردم تأکید کردند که اضطراب و استرس در دوران کرونا را بیشتر تجربه کردهاند، نگرانی خانوادهها از چنین موضوعاتی این است که اگر سرپرست خانواده از دنیا برود، اگر نان آور خانواده از کار بیکار شود، اگر بیمار شوند، چه اتفاقاتی رخ میدهد.
«مرگ عزیزان» عمده ترین نگرانی مردم دربحران کرونا
مردم در ایام کرونا از چه نگران بودند؟
اگر توجه کرده باشید در ابتدای شیوع کرونا مردم همکاری و همدلی بیشتری داشتند، همبستگی بسیار بالا و سرگرمیهای بیشتری وجود داشت؛ اما به مرور زمان آن همبستگیها و همکاریها جای خودش را به تنهایی و گوشه نشینی داد و طبیعتاً اینها عوارض دارند و بعدها خود را نشان خواهند داد.
اخیراً پژوهشی صورت گرفته و یکی از آن سوالات ما این بود که عمده ترین نگرانیهای مردم چه هست؟ در آن پژوهش مردم پاسخ دادند که «مرگ عزیزان عمده ترین نگرانی ما است»، با این حال ما نمی توانیم برای آنها کاری انجام دهیم یا حتی در حین کرونا نیز نتوانستیم آیین سوگ را اجرا کنیم، شما یادتان هست که چگونه اجساد متوفیان کرونا را تدفین می کردند، آن هم با چه وضعی؟! این در حالی است که در آیین ما برای متوفیان مراسم ویژهای برگزار می شود چه در تدفین و چه در تشییع، هر کدام آیینهای جداگانه و باشکوهی برای رفتگان داریم؛ اما در ماجرای کرونا دیدیم که هیچ کدام از اینها برپا نشد. متاسفانه ساز و کاری برای مدیریت این موضوع اتخاذ نشد برای کسانی که خانواده اشان از دنیا رفته است.
یادم هست در زمان دولت آقای روحانی بود. به آقای نمکی گفتیم ما حاضریم با خانواده هایی که عزیزان خود را از دست داده اند به صورت داوطلبانه صحبت کنیم، شما اسامی و خانواده هایشان را به ما بدهید تا بتوانیم مدیریت بهتری در این حوزه داشته باشیم و مشکلات آنها را مرتفع کنیم.
ایام کرونا بسیار عجیب بود، از آن ترسی که از دست دادن و نزدیک شدن به آدم ها وجود داشت تا هزاران موضوع دیگری که در کرونا بود،در آن زمان نسبت به کرونا ابهامات بسیاری وجود داشت،در همان اوائل با وجود این همه ابهام و نبود واکسن کرونا بسیار برای مردم نگران کننده بود.
در میانه کرونا وقتی یکی از اعضای خانواده به ویروس کرونا مبتلا می شد دیگران را هم میتوانست مبتلا کند و این نگرانیها را مضاعف و چندین برابر میکرد، با این حال احساس گناه ناکرده ای در میان خانواده وجود داشت که شاید او عامل ابتلای عضو دیگر خانواده به کرونا بوده است.در همه ما این ترس از کرونا وجود داشت، ترسی که شاید هم باعث ابتلای یک عضو خانواده ما میشد.
دو طیفی که کرونا آنها را گوشهگیر کرد
کدام طیف و گروه از جامعه بیشتر در کرونا متضرر شدند؟
خانواده هایی که کسی را نداشتند با از دست دادن سرپرست خانواده منابع درآمدی آنها از بین رفته است و معمولاً در بحران های این چنینی افراد و اقشار ضعیف آسیب بیشتری می بینند، گزارشی هم آقای حریرچی معاون بهداشت وزرات بهداشت اعلام کرد که بیشتر افرادی که به کرونا مبتلا شده اند از اقشار کم درآمد و ضعیف جامعه بودند. چندین بار نیز در نشست با رسانه ها این گزارش را اعلام کردند. البته طبیعی است چرا که اقشار ضعیف در بسیاری اوقات نمی توانند خدمات درمانی لازم را دریافت کنند، ضمن آنکه وقتی عزیزی را از دست می دهند مشکلاتی دیگری برای آنها به وجود می آید.
ما در آن ایام، دیدیم که در ایام کرونا بسیاری از پویش هایی که به وجود آمد برای همین مناطق کم برخوردار بود و مردم مناطق دیگر این بسته ها و نیازمندی ها را به دست آن ها می رساندند.
معمولا در بحرانها، افرادی که شاخص های رفاه در میان آنها پایین تر است و یا درگیر فقر و ساکن مناطق کم برخوردار هستند میزان آسیب پذیری در آنها افزایش می یابد. در این بین سالمندان به واسطه آنکه در دوران سالمندی فعالیت های اجتماعی کاهش می یابد و عمده دلخوشی هایی آنها به ارتباط با فرزندان، عروس و بستگان و دوستان منتهی می شود، از طرف دیگری هم بسیاری دیگر امکان استفاده از فضای مجازی را به واسطه عدم وجود دانش آن نداشتند، معمولا آسیب پذیر بودند.
آموزشوپرورش از مسأله سلامت روانی دانش آموزان غفلت نکند
مهترین آسیبهایی که دانش آموزان از کرونا دیدند چه بود و باید برای آنها چه کنیم؟
ما در حوزه دانش آموزان باید حساسیت بیشتری نشان دهیم، آموزش و پرورش باید برنامههای ویژه ارتقاء سلامت روانی و اجتماعی دانش آموزان پس از کرونا را تدوین کند. بدون شک اگر آموزش و پرورش از این موضوع غفلت کند و اگر جاهای دیگر به سیستم آموزشی کشور کمک نکنند، در آینده این بچه ها با مشکلات متعددی به زندگی خود ادامه خواهند داد.
باید سنجشی از وضعیت سلامت روانی و اجتماعی دانش آموزان داشته باشیم چرا که وابستگی به فضای مجازی در میان دانش آموزان وجود دارد و طبیعتا تأثیرات منفی بر روان کودکان گذاشته است از این رو نیازمند بررسی سلامت روانی و اجتماعی دانش آموزان،معلمان، کادر درمان و غیره هستیم. از طرفی دیگر از حیث آموزش و اداره مدارس، باید آموزش های ما به سمت شادابی برود، تا عدم تحرکی در دو سال گذشته بتواند جبران شود.
مساله انعطاف در آموزش نیز بسیار دارای حائز اهمیت است، کودکی که دوسال ۲ سال در خانه با نرم افزارهای آنلاین تحصیل کرده است را نمی توان به صورت یکباره به دوران حضوری هدایت کرد. لذا فشار بیش از حد بر دانش آموزان می تواند نگرانی ما از سلامت روانی و جسمانی دانش آموزان را تشدید کند. برهمین اساس خواستار یک بازنگری جدی در آموزش، در مدیریت مدرسه، روابط بین معلمان و دانش آموزان، محتوا و روش های آموزش و الزام به انعطاف پذیری برای انطباق و کنار آمدن با چنین شرایطی را خواستاریم.
واقعیت آن است دانش آموزانی که دو سال صدای زنگ مدرسه را نشنیده اند فشارهای این چنینی میتواند برای آنها مشکل ساز باشد.خانواده و اولیای مدرسه و دانش آموزان برای خروج از وضعیت کنونی می توانند با تعامل با یکدیگر از شرایط کنونی برون رفت کنند و داشتن برنامه های گروهی با رعایت پروتکل های بهداشتی، خلق فرصت های کارگروهی و حضور در محیط های عمومی می تواند در شرایط کنونی مسأله انطباق پذیری دانش آموزان را افزایش دهد.
منبع: فارس
نظر شما